تأثير تمرين هوازي با مصرف لبنيات (شير و ماست كم چرب) بر برخي عوامل خطرزاي بيمـاري هـاي قلبـي عروقي در مردان مبتلا به ديابت نوع ۲
زمينه و هدف انجام تحقیق:
ديابت نوعي بيماري مزمن و يكي از شـايع ترين بيماري هـاي غـدد درون ريـز و يكـي از بزرگ تـرين مشـكلات بهداشتي در تمام كشورها مي باشد. هدف از اين پژوهش تأثير ۱۲هفته تمرين هوازي با مصرف لبنيات ( شير و ماست كم چرب ) بر عوامل خطرزاي قلبي عروقي بيماران مبتلا به ديابت نوع ۲ است.
روش كار:
مطالعه حاضر از نوع نيمه تجربي بود كه ۴۸ نفر به طور تصادفي در چهار گروه ۱۲نفري شامل: گروه ۱ (مكمل شير و ماست كم چرب)، ۲ (تمرين هوازي)، ۳ (مكمل+تمرين هوازي) و ۴ كنتـرل، تقسـيم شـدند.
گروه هـاي تمـرين، هفتـه اي سـه جلسه ۶۰ دقيقه اي با شدت متوسط و گروه هاي مكمل، با مصرف ۲۰۰ گرم ماست و ۲۵۰ ميلي ليتر شير كم چـرب هـر روز، بـه مدت ۱۲هفته انجام گرفت. ۴۸س اعت پيش و بعد از آخرين جلسه اعمال مداخله، شاخص توده بدني، نسـبت دور كمـر بـه لگـن، فشار خون سيستولي و دياستولي، قند پايه (گلوكز ناشتا، گلوكز ۲ساعت بعد از غـذا) ،HbA1c تري گليسـيريد و كلسـترولتـام، ليپوپروتئين كم چگال، ليپوپروتئين پرچگال اندازه گيري شد. داده هاي به دست آمده در نرم افزار SPSS20 در سـطح معنـاداري كوچكتر از ۵صدم اندازه گيري شد.
يافته ها و نتايج تحقيق:
نتايج تحقيق حاضر نشان داد كه ۱۲هفته تمرين هوازي و مصرف مكمل لبنيات بر فشـارخون سيسـتولي و دياسـتولي تأثير معناداري نداشت. اما شـاخص تـوده بـدني (p=0/001) و نسـبت دور كمـر بـه لگـن ،(p=0/001) قنـد خـون ،(p=0/001 ) HbA1c (p=0/001) و ليپوپروتئين پرچگال ،(p=0/001) ليپـوپروتئين كـم چگـال ،(p=0/012) كلسـترول تـام (p=0/007) و تري گليسريد (p=0/006ت) أثير معناداري داشت.
نتيجه گيري براساس يافته ها :
براساس يافته هاي پژوهش حاضر مي توان برنامه تمرين هوازي منظم با شدت معين با رعايت احتيـاط، بـه همـراه مصرف مواد لبني كم چرب را جهت كنترل و كاهش عوامل خطرزاي قلبي-عروقي در بيماران ديابت نوع ،۲ كه داراي جمعيتي رو به افزايش هستند، به مراكز سلامت جامعه توصيه كرد.
مقدمه
ديابت نوع ۲
ديابت نوع ۲ يكي از بيماري هاي مزمن شايع در سراسـر جهان است به طوري كه شيوع آن رو به افزايش بـوده و در كشورهاي آسيايي به تازگي توسعه يافتـه مـي باشـد.
اخيراً ايالات متحده عنوان كـرده اسـت كـه حـدود ۲۶ ميليون نفر ( ۸/۳درصـد از جمعيـت) بـه ديابـت مبـتلا هستند كـه بـيش از ۹۰درصـد، از ديابـت نـوع ۲رنـج ميبرند. در اثر عواملي همچون افزايش شيوع چاقي ناشي از شكل نادرست زندگي شهرنشيني و افزايش سن جوامع بشري، شيوع بيماري ديابت در جهـان بهسـرعت رو به افزايش است و متأسفانه اين افزايش در كشورهاي درحال توسعه ازجمله در كشـور مـا چشـم گيرتر اسـت، چنانكه در حال حاضر ۲۰۰ ميليون نفر در دنيا و بالغ بر ۳ ميليون نفر در ايران به ايـن بيمـاري مبـتلا هسـتند.
ديابت نوع ۲ يـك بيمـاري نيسـت بلكـه بـه گروهـي از بيماري هاي متابوليك اطلاق ميشود كـه بـا بـالا بـودن قند خون (هيپرگليسمي) مشخص مي شـوند كـه خـود ناشي از هرگونه نقص در ترشح انسولين، عمل انسـولين يا هر دو مي باشد. افـزايش قنـد خـون (هيپرگليسـمي) مــزمن در ديابــت بــا آســيب، اخــتلال و ازكارافتــادن درازمدت اندامهاي گوناگون به خصـوص چشـم، كليـه، اعصاب و قلب و عروق همراه است. افراد مبـتلا بـه ديابت بيش از ديگران در معـرض خطـر بـروز عوارضـي مانند اختلالات بينايي، حملات قلبي عروقي، قطع پا و يـا نارسـايي كليـوي قــرار دارنـد. ايـن بيمــاري شايعترين علت بيماري هاي كليوي، موارد جديد نابينايي و قطع اندام غيرترومايي است. شيوع بيماري هاي قلبي- عروقي در بيماران ديابتي نوع ،۲چهار برابر سـاير افـراد جامعه است.
مصرف لبنیات
محصولات لبنـي، بـه عنوان بخشـي از دسـتورالعمل هاي غذايي بوده و به كاهش خطرات ناشـي از ديابـت نـوع۲ كمك مي كند. با اين حـال، انـواع مختلـف محصـولات لبنــي ممكــن اســت از نظــر محتــواي چربــي، قنــد و ويتامين ها مختلف اثرات متفاوتي بر روي ديابـت نـوع۲ داشته باشد. مصرف لبنيات ممكن است در بيماران مبتلا به ديابـت نـوع ۲تـأثير داشـته باشـد و مطالعـات تجربي نشان داده كه پروتئين لبنيات مانند پروتئين وي ،(Whey) با تأثير بر هورمون انسولين باعث كاهش قنـد خـون مي شـود. همچنـين مصـرف بيشـتر كلسـيم، منيزيم، ويتامين Dو پـروتئين وي و محصـولات لبنـي بـراي كـاهش ديابـت نـوع ۲پيشـنهاد شـده اسـت .
سـازوكار اصـلي كلسـيم وجود در لبنیات
كلســيم، پروتئين هــا، پپتيــدهاي بيواكتيــو و برخــي اسـيدهاي چـرب موجـود در لبنيـات در ايجـاد اثـرات محافظتي مشـاركت دارنـد. سـازوكار اصـلي كلسـيم در كاهش خطر سندرم متابوليك بـه تنظـيم هورمون هـاي كلســيتروفيك ،(Calsitrofik) اتصــال بــا اســيدهاي صفراوي و افزايش دفع چربي از راه مدفوع، تنظيم سطح كلســيم داخــل ســلولي و تغييــر سوخت وســاز ديگــر الكتروليت ها نظير سديم نسبت داده مي شود و پروتئين شير به ويژه پروتئين وي موجـب كـاهش سـطح ليپيـد، فشارخون و حساسيت به انسولين مـي شـود. اسـيدهاي چـرب موجـود در لبنيـات نيـز سـبب بهبـود اسـترس اكسيداتيو و التهاب، مهار فاكتورهاي رونويسي كبـدي و فعال سـازي ژن هـاي درگيـر در ليپـوژنز مي گـردد.
تحقیق آستروپ
آستروپ در سال ۲۰۱۴ طي تحقيقي، نشان دادنـد كـه محصـولات لبنيـاتي تـأثير خـوبي بـر روي فاكتورهـاي خطرنــاك ماننــد اخــتلال در چربــي ســوزي، مقاومــت انسولين، فشارخون و چربي شكمي دارنـد كـه افـزايش اين علائم منجر به افزايش مبتلابه بيمـاري ديابـت نـوع دوم و بيماري قلبي و عروقـي افـراد مي شـود و مصـرف ماست و لبنيـات ديگـر نشـان داد كـه مي توانـد باعـث كاهش افزايش وزن و چربي و بيماري ديابت نـوع دوم و قلبي و عروقي افراد شود.
تحقيق وان مجلي در مصرف لبنيات
در تحقيقي كه وان مجلي با مصرف لبنيات كم چرب به صورت ۸ هفته متوالي انجام داد، مشاهده شد كه مصـرف لبنيـات كم چـرب ارتبـاط معناداري با كاهش سطح ليپوپروتئين با چگالي بالا .( ليكي۶) دارد (High-Density Lipoprotein –HDL) و همكاران در يك متاآناليزي كـه شـامل ۲۲مطالعـه ي كوهورت افراد مبتلا به ديابت نـوع دوم بـود بـا مصـرف لبنيات انجام گرفت، نتيجه گيري شد كه مصرف لبنيات خصوصاً ماست مي تواند در جلوگيري و درمـان ديابـت نوع دوم نقش بسزايي داشته باشد .
تحقیقات گروگـري و آن
گروگـري و آن، معتقدنـد فعاليت هـاي بـدني مي توانـد ميزان مرگ ومير را در جمعيت انسان كاهش دهد. نتايج تحقيق آنها نشان داد با خودمديريتي مداخله ها، شامل توصيه هاي ورزشي مناسب مي توان باعث بهبود كنتـرل بيمـاري هـاي متابوليـك شـد و فاكتورهـاي خطرنـاك سلامتي را كاهش داد. يكي از اين فعاليت هاي بدني كـه مـي تـوان بـراي بيمـاران ديابـت نـوع ۲توصـيه كـرد، پياده روي مي باشد. تحقيقات نشـان داده اسـت كـه فعاليت هــاي بــدني ارتبــاط قــوي بــا بيمــاري ســندرم متابوليك و مؤلفـه هاي آن بـه ويژه قنـد خـون دارد .
فعاليت ورزشي باعـث كـاهش چـاقي مركـزي، ازجملـه سطح چربي احشايي، كاهش فشار سيستول و دياستول، (حدود ۵,۵ميليمتر جيوه)، بهبود كنترل سطح گلـوكز خون، كاهش چربي خون ( ۰,۰۳-۰,۲ميلي مول در ليتر تا ۱,۳۹ميلـي مـول در ليتـر ) و افـزايش ( HDL-Cبـا ۰,۱۳-۰,۰۲ميلي مول در ليتر تا ۰,۲۰ميلـي مـول در ليتر) در افراد مبتلا به بيمـاري ديابـت نـوع ۲مـي شـود.
در تحقيقي كه در ژاپن بـر روي ورزشـكار سـالم (۱۹۲۶نفـر) و غيــر ورزشـكار (۱۷۵۹نفـر) مبـتلا بـه بيماري ديابت نوع ۲انجام گرفت، مشاهده شد كه گـروه ســالم ورزشــكار در هموگلــوبين گليكوزيلــه (HbAc1) كاهش معناداري نسبت به گروه غيرورزشكار دارد.
ولي پژوهش هـاي انـدكي دربـاره اثرگـذاري محصـولات لبني مانند ماسـت و شـير كـه داراي انـواع ويتامين هـا، پروتئين و مواد معدني هستند بر شـاخص هاي بيمـاران ديابت نوع ۲انجام شده است. همچنين علاوه بـر تغذيـه، در افراد ديابتي ورزش مي تواند كمك زيادي بـه تعـادل قند خـون، كـاهش نيـاز بـه دارو و انسـولين و متعـادل نگه داشتن چربي خون و كـاهش ابـتلا بـه بيماري هـاي قلبي و عروقي داشته باشد. بر ايـن اسـاس هـدف اصلي پژوهش حاضـر تـأثير تمـرين هـوازي بـا مصـرف لبنيـات (شـير و ماسـت كم چـرب) بـر برخـي عوامـل خطرزاي بيماري هاي قلبي-عروقي در مردان مبـتلا بـه ديابت نوع ۲مي باشد.
روش كار
مطالعه حاضر از نوع نيمه تجربي كه پروپوزال طـرح در كميته پژوهش دانشگاه به تصويب رسيد. جامعه آمـاري آن مردان ديابتي نوع ۲بودند. نمونه ها بر اساس فراخوان عمومي كه در آن شرايط شركت افراد در طرح ذكرشده اســت، در مراكــز بهداشــت، بيمارســتان ها شهرســتان بستان آباد نصب شده بود اعلام آمادگي كردند كه از بين آنها ۴۸ مـرد ديـابتي نـوع ۲بـه صـورت نمونـه گيـري تصادفي انتخاب شدند. حجم نمونه بـر اسـاس پيشـينه پــژوهش و مطالعــات انجــام شــده در خصــوص تــاثير تمرينات ورزشي بر پژوهش هاي انسـاني تعيـين گرديـد.
آزمودني ها در دامنه سـني ۵۰ تـا ۷۰ سـال قـرار داشته و بيشتر از ۵ سال بيماري ديابت داشـتند. معيـار ورود به مطالعـه داشـتن سـابقه بيمـاري ديابـت نـوع،۲ نداشـتن بيماري هـاي خـاص، غيرفعـال بـودن و معيـار خروج از پژوهش، داشـتن بيماري هـاي قلبـي-عروقـي، سيگار كشيدن، مصرف كردن مشروبات الكلي، مصـرف كردن مكمل هاي حاوي كلسيم سه ماه اخير بود.
بعد از تاييد طرح پژوهش در كميته اخلاق دانشـگاه و امضـاي رضايت نامه كتبي و فـرم يادآمـد تغذيـه اي ۲۴سـاعته بوسيله آزمودني ها و آشـنايي بـا كليـات اجـراي طـرح، آزمــودني هــا بــه طــور تصــادفي در چهــار گــروه -۱ لبنيات+تمرين هوازي ( ۱۲نفر) -۲لبنيات ( ۱۲نفر) -۳ تمرين هوازي ( ۱۲نفر) و -۴كنترل تقسيم شدند.
گروه اول (گـروه تمـرين هوازي+لبنيـات)
گـروه اول، آزمودني هـاي ايـن گروه هر روز به مصرف لبنيات و تمرين هوازي با ۴۰تـا ۶۰درصد حداكثر اكسيژن ذخيره را انجام دادند.
گـروه دوم كنترل
گـروه دوم فقط در پيش و پس آزمون شركت كردند و به زندگي عادي خود ادامه دادند.
گروه سـوم
گـروه سوم فقـط بـه مصرف لبنيات يك ليوان شير كم چرب ( ۱/۵درصد) بـه مقدار ۲۵۰ ميليليتر در صبحانه و ماست كم چـرب (۱/۵ درصد چرب) به مقدار ۲۰۰گرم در ناهار هرروز به مدت ۱۲هفته مصرف كردند.
گروه چهارم
گروه چهارم يعني تمرين فقط در هر هفته سه جلسه تمرين هوازي را انجام دادند.
اجراي برنامه تمرينـي
قبل از اجراي برنامه تمرينـي طـي يـك جلسـه برنامـه تمريني توضيح داده شد و اندازه گيري برخـي شـاخص هاي آنتروپومتريكي و فيزيولوژيكي آزمودني ها شامل قد و وزن كه به ترتيـب بـا اسـتفاده از قدسـنج و تـرازوي استاندارد و بـا دقـت ۰/۱سـانتي متـر و ۰/۱كيلـوگرم اندازه گيري شـد.
شـاخص تـوده ي بـدن
شـاخص تـوده ي بـدن بـا اسـتفاده از فرمول وزن بدن تقسيم بر مجذور قد به متر، نسبت دور كمر به لگـن ازتقسـيم انـدازه دور كمـر بـه دور لگـن و درصد چربي بـدن نيـز توسـط كاليپر (ياگـامي، سـاخت كشور ژاپن، با دقت ۰/۲ميلي متر) و با استفاده از معادله سه نقطه اي جكسـون پـولاك، انـدازه گيـري شـد.
همچنــين بــراي انــدازه گيري فشــارخون سيســتولي و دياســتولي از فشارســنج ديجيتــال بــازويي Berheall ) BO70) ساخت كشور آلمان استفاده شد.
يك روز پس از اندازه گيري شاخص هاي آنتروپومتريكي از آزمودني ها در پيش آزمون خـون گيـري بـه مقـدار (۵ ميلي ليتر) از وريد بازو و در حالت نشسته به عمل آمد.
پس از انجام خون گيري پيش آزمون، گروه ها به مدت ۱۲ هفته بـه تمـرين هـوازي و مصـرف لبنيـات پرداختنـد.
پروتكل تمرين ورزشی
پروتكل تمرين به اين صورت بود كه در كـل ۱۲هفتـه مدت زمان هر جلسه تمرين ثابت و ابتـداي هـر جلسـه تمريني ۱۰دقيقه گرم كردن و ۱۰دقيقه سرد كردن و ۴۰ دقيقه به تمرين تخصصي پرداخته ميشد. سه هفته اول با ۴۰-۴۵ درصد اكسيژن مصرفي، سه هفتـه دوم بـا ۵۰ درصداكسيژن مصرفي ذخيره، سه هفته سوم بـا ۵۵ درصد اكسيژن مصـرفي و در سـه هفتـه چهـارم بـا ۶۰ درصد اكسـيژن مصـرفي انجـام شـد.
تعيين شـدت فعاليـت ورزشـي
جهت تعيين شـدت فعاليـت ورزشـي در افـراد ديـابتي بدون عوارض ثانويه از Hart Reat هـدف بـه شـرح زيـر استفاده شد. مصرف لبنيـات در گـروه هـاي داراي لبنيات به اين صورت بود كه يك ليـوان شـير كم چـرب ( ۱/۵درصــد) بــه مقــدار ۲۵۰ ميليليتــر در صــبحانه و ماست كم چرب ( ۱/۵درصد چرب) به مقـدار ۲۰۰ گـرم در ناهار هرروز به مدت ۱۲هفته متوالي در طول زمـان اجراي پـژوهش مصـرف مي كننـد. جهـت تعيـين شدت فعاليت ورزشـي در افـراد ديـابتي بـدون عـوارض ثانويه از HR هدف به شرح زير استفاده شد.
هدفHR=( كسر شدت HRmax-HRrest)+HRrest HRmax= 220- سن در پس آزمون، ۴۸ ساعت پس از آخرين جلسه تمرينـي و مصرف لبنيات خون گيري به عمل آمد. نمونه هاي خوني هم در مرحله پيش و پس آزمون در لولـه هاي محتـوي ماده ضد انعقاد ( ۳-۴ميلي گـرم بـر ميلـي لبتـر اتـيلن ديآمين تترااستيك اسيد) EDTA ريخته شده و سپس از طريق سانتريفوژ در دور پانزده تا سي هزار، سرم جـدا شده و در -۷۰سانتي گراد براي آناليزه اي بعـدي فريـز شــــد.
تعيــــين غلظت كلسترول
بــــه منظــــور تعيــــين غلظت كلسترول تام، تري گليســيريد و ليپــوپروتئين پــر چگــالي بـــه روش آنزيمــي بــا اســتفاده از كيت هـاي تجـــاري (كيـت شـــــركت پارس ايـــران آزمون) و به كمك دســــتگاه اتوآنـــاليزر (minderay ) BS-200 انـدازه گيري شـــد و ليپوپروتئين كم چگالي، غلظــت گلـوكز ناشـتا، گلـوكز ۲ ساعت بعد از غذا و HbA1c به وسيله (كيت شــركت پارس ايران آزمون) اندازه گيري شد.
نرم افزار بررسي هاي آماري
همه بررسي هاي آماري با استفاده از نرم افزارهاي SPSS ۲۰ انجام شده است و توزيع نرمال بودن به وسيله آزمـون كولموگروف-اسميرنوف مورد ارزيابي قرار گرفت. اهداف تحقيق و داده هاي حاصله توسط آزمون تحليل واريانس يك طرفه و آزمون تعقيبي توكي بـراي تعيـين اخـتلاف شاخص هاي مورد نظر بين گروهاي مختلـف و تغييـرات درون گروهي بـا اسـتفاده از آزمـون تـي زوجـي مـورد ارزيــابي قــرار گرفــت. همچنــين ســطح معنــي داري (P≤۰/۰۵) در نظر گرفته شد.
يافته ها
نتايج آزمون تي همبسته (تفـاوت درون گروهـي را در گروهـاي مختلـف) و همچنـين نتـايج آزمـون تحليـل واريانس يك طرفه بـين گروهـي نشـان داد، ۱۲هفتـه تمرين هوازي و مصرف لبنيات بر فشار خون سيسـتولي و دياستولي تاثير معني داري نداشت ولي در شاخص هاي توده بدني و نسبت دور كمر بـه لگـن تـاثير معنـاداري مشـاهده شـده بـود (P≤۰/۰۵) و در عوامـل قنـد پايـه (گلوكز ناشتا، گلوكز ۲سـاعت بعـد از غـذا) ، HbA1cو پروفايــل ليپيــدي (تريگليســيريد و كلســترول تــام، ليپوپروتئين كم چگالي، ليپـوپروتئين پرچگـالي) تـاثير معنـاداري مشـاهده شـد. همچنـين نتـايج مربوط به آزمون توكي نشان داد كه ميزان كاهش وزن، نسبت دور كمر به لگن گلوكوز ناشتا، گلوكوز ۲سـاعت بعد از غذا، HbA1cو پروفايلهاي ليپيدي در گروه هاي مداخله به طور معنـاداري بيشـتر از گـروه كنتـرل بـود.
بحث و نتيجه گيري
نتـايج تحقيـق حاضـر نشـان داد دوازده هفتـه تمـرين هوازي و مصرف لبنيات (شير و ماست كم چرب) منجـر به كاهش معنادار ، HbA1c گلوكز خون ۲ساعت بعد از غذا، گلوكوز خون ناشتا، تري گليسريد، ليپوپروتئين كم چگالي، نسبت دور كمر به لگن و وزن و افزايش معنادار ليپوپروتئين پرچگالي را نسبت به گروه كنتـرل در پـي داشت. يك مطالعه مروري متاآناليز نشان داده است كـه فعاليت بدني با شدت متوسط مي تواند HbA1C را تـا ۶ درصد در افراد مبتلا به ديابت نوع ۲كاهش دهد كه اين ميزان خطر عوارض ميكر واسـكور را تـا ۲۲درصـد كـم مي كند. مصرف رژيم كم كالري، كم چربي و فعاليت بدني با شدت متوسط (مانند راه رفتن سريع) بـه مـدت ۱۵۰دقيقـه در هفتـه خطـر ديابـت را % ۳۸ كـاهش مي دهـد درحالي كـه متفـورمين(داروي مصـرفي افـراد ديـابتي) شـيوع آن را تـا %۳۱كـاهش مي دهـد.
تحقيقي كه در ژاپن بر روي دو گـروه ورزشـكار (۱۹۲۶ نفر) و غيرورزشكار ( ۱۷۵۹نفر) مبتلا به بيماري ديابـت مليتوس انجام شده اسـت، نشـان داده اسـت كـه گـروه فعاليـت ورزشـي در هموگلـوبين گليكوزيلـه HbAc كاهش معناداري نسبت به گروه غيرورزشكار دارد .
و بعضي از پژوهش ها نشان داده اند كه ورزش مقـاومتي در بيمــاران شــريان كرونــري بــر قنــد خــون ناشــتا و غيرناشتا، قند خون ۲ساعت پس از ناشتا در سـه زمـان تاثير معناداري دارد و باعث كاهش ميانگين قنـد خـون غيرناشتا مي شود. دلايل كـاهش قنـد خـون غيـر ناشتا در افراد تمرين كرده، مكانيسم اثر فعاليت ورزشي است كه با افزايش جـذب گلـوكز در عضـلات، افـزايش متابوليسم استراحت و كاهش وزن باعث كاهش مقاومت به انسولين مي شود. تحقيقات ناهم سو بـا مطالعـه حاضر مي توان به تحقيق فـلاح و همكـاران، تامسـون و پيتـاس و ميجـر و همكـاران اشـاره كـرد. همچنـين از تحقيقات هـمسـو بـا ايـن يافتـه بـه مطالعـات جـوي و همكاران ميتوان اشـاره كـرد.
فـلاح و همكـاران نشان داداند كه فعاليت ورزشي هوازي تـاثير معنـاداري در مقدار گلوكز خـون نـدارد. تامسـون و پيتاسـو ميجر و همكاران نشان دادند كه كلسيم بر قنـد خـون ناشتا و HbAc1 تأثير معناداري ندارد. از علت نـاهم سـو بودن مطالعه حاضر با ساير مطالعات مي توان به شدت و مدت تمرينات ورزشي اشاره كرد. همچنين از ديگر دليل ناهم سـويي پـژوهش هـا بـا تحقيـق حاضـر، احتمالاً به مدت و مقدار و دوره مصرفي كلسيم موجـود در لبنيات مصرفي مربوط باشد.
در مورد كاهش وزن بدن و نسـبت دور كمـر بـه لگـن مطالعـات همسـو بـا تحقيـق حاضـر مطالعـه سـيگال و همكاران مي باشد كه تحقيق آن ها نشـان داد، تمـرين هوازي باعث كاهش بيشتري در وزن و نسبت دور كمـر به لگن مي شود.
همچنين مطالعـه اي كـه توسـط دوگكـاس و همكـاران انجام شد، نشان داده است كه ورزش قـدرتي و هـوازي تأثيري بر نسبت دور كمر به لگن ندارد. تحقيقات هم سوي انجام گرفته بااستفاده از مصرف لبنيات نشـان داده انـد كـه مصـرف لبنيـات بـه طور معنـاداري مـانع از افزايش وزن مي شود. در زمان استراحت ۵۰درصد از انرژي لازم براي سوخت و ساز بدن را چربي ها و بقيـه را مواد قندي تأمين مي كننـد. در ورزش هـاي متوسـط چربي ها اين وظيفه را به عهده دارند. اما با افزايش شدت فعاليت ورزشي، سوخت و ساز قندها افـزايش مي يابـد، لذا، انجام فعاليت متوسط بـراي كـاهش وزن مناسـب تر است و همچنـين يـك برنامـه تمـرين بـدني بـا شـدت متوسط مانند دويدن آرام مي توانـد تغييراتـي در چربـي بدن، افزايش اندك در وزن بدون چربي و كاهش انـدك در وزن كـل بـدن را ايجـاد كنـد. كـه در پـژوهش حاضــر ايــن مهــم رخ داده اســت. همچنــين از طرفــي تحقيقات نشـان داده اسـت كـه مصـرف لبنيـات باعـث كاهش وزن بدن از طريق كاهش توده چربي بـدن را در پي دارد. به طور مثال وان لوان و همكاران نشان دادنـد كه دريافت لبنيات سبب كاهش بيشـتر در وزن و بافـت چربي بدن مي شود. در ايـن ارتبـاط همچنـين زمـل و همكاران نيز نشان داد كـه مصـرف لبنيـات در كـاهش وزن، بافت چربي و اندازه ي دور كمر اثر معنـاداري دارد.
ســازوكار احتمــالي يافتــه ي مطالعــه حاضــر بــا يافته هاي همسو، به تنظيم سطح كلسيم داخـل سـلولي مربـوط مـي شـود. سـطح كلسـيم داخـل سـلولي از راه هورمون هاي كلسي تروفيك از قبيل هورمون پاراتيروئيد و ۱،۲۵دي هيدروكسـي ويتـامين تنظـيم مي گـردد.
كلسيم بالاي رژيم غذايي
كلسيم بالاي رژيم غذايي سطح كلسيتريـول را كـاهش مي دهد، بنابراين سبب كاهش كلسيم داخل سلولي و در نهايت منجر به تحريك ليپوليز مي شـود. عـلاوه بـر ايـن كلسيم پايين داخل سـلولي از بيـان كمـپلكس آنزيمـي اسـيد چـرب سـنتتاز (آنـزيم كليـدي مسـير ليپـوژنز) جلوگيري مي نمايد. بنابراين دريافـت كلسـيم مي توانـد به صورت مستقيم روي ذخيره و شكست چربي در بافت چربي اثرگذار باشد.
از ديگر يافته هاي مطالعه حاضر كـه در بخـش اول نيـز ارائــه گرديــد، كــاهش ليپــوپروتئين كــم چگــال، تري گليسريد و كلسترول و افزايش ليپوپروتئين پرچگال ميب اشد. اين يافته همسو با مطالعـه دونـن و همكـاران، ليمورا و همكاران و نله پاتين و همكاران مي باشد. آن ها نشان دادند فعاليت ورزشي هوازي طـولاني مـدت تـوان هوازي بيشينه را افزايش و مقدار ليپوپروتئين كم چگال را كاهش مي دهد. همچنين آن هـا طـي فعاليـت هوازي طولاني مدت با ۷۰-%۸۵ ضربان قلـب بيشـينه افزايش معناداري را در مقدار ليپوپروتئين پرچگال (۰ ميلي مول در ليتر)، كاهش ( ۰/۲ ميلي مـول در ليتـر) در مقدار تريگليسريد گزارش كردنـد. در تحقيقـات همسو با نتايج تحقيق حاضر افزايش % ۱۵ليپوپروتئين بــا چگــالي بــالا و كــاهش %۱۱در كلســترول و %۱۷ تري گليسريد بعد از مصرف شـير مشـاهده شـده اسـت.
تــأثير فعاليــت ورزشــي هــوازي بــر ميــزان تري گليسـريد، تغييـرات ژنـي ( بيـان ژن هـاي ,۲p14 ۱۱p13 و ۱۱q24.1) متــأثر از فعاليــت ورزشــي و ســن آزمودني ها و ميزان شيوع سندرم متابوليك مي باشد، بـه همين دليل شدت و مـدت تمرينـات در ايـن تغييـرات نقـش سـازنده اي دارنـد. بايـد توجـه داشـت كـه ليپوپروتئين ها مسئول انتقال ليپيدهاي نامحلول(تـري گليسريدها، كلسترول و فسفوليپيدها) مي باشد. افـزايش ليپــوپروتئين هــاي اكسايشــي خــون، باعــث كــاهش الاستيسيته شريان هاي بزرگ شده و اين نتايج دليلي بر افزايش فشـارخون مـي باشـد. از طرفـي، افـزايش فعاليت ورزشي، باعث افزايش فعاليت ليپوپروتئين ليپـاز مي شود كه ايـن بـه عنـوان فرآينـد از ميـان برداشـتن كلسترول (انتقال بـه خـارج كبـد) و فرآينـد انتقـال در جهت معكـوس شـناخته شـده اسـت. از آنجـايي فعاليت ورزشي باعث افزايش فرآينـد از ميـان برداشـتن كلسترول از جريان خون جهت مصرف )ناشي از افزايش در آنزيم انتقال دهنده گروه اسيل از ليسيتين كلسترول و كـاهش در پـروتئين انتقـال دهنـده اسـتر كلسـترول -(CETP) آنزيم مسئول انتقـال كلسـترول ليپـوپروتئين پرچگال به ليپوپروتئين هاي ديگر( مي باشـد، در نهايـت موجب كاهش كلسترول خون منجر مي گردد.
تاثير لبنيات بر كاهش پروفايل هاي ليپيدي
امـا در خصوص تاثير لبنيات بر كاهش پروفايل هاي ليپيدي مي توان به اثر اتصـال كلسـيم رودهاي بـه اسـيد چـرب اشباع شده كه به شـكل صـابون هاي نـامحلول به وسـيله مدفوع از بدن خارج مي شود اشاره كـرد و همچنـين در ادامه اين مكانيسم ثانويه بر ايـن تصـور اسـت كـه ايـن اتفاق از اتصال كلسيم به اسيدهاي صـفرا كـه ايـن كـار باعــث افــزايش دفــع مــدفوع و از دســت دادن توقــف اسيدهاي صفرا از گـردش رودهاي مي شـود. و ايـن عمل موجب حـذف گـردش خـون كلسـترول از طريـق افزايش حساسيت گيرنـده هاي ليپـوپروتئين بـا چگـالي پايين شده و باعث افزايش سنتز اسـيد صـفرا به وسـيله كلسترول كبدي منجر مي گـردد. و باعـث كـاهش چربي هاي خون منجر مي گردد يعني همان اتفـاقي كـه در پژوهش حاضر رخ داده است و باعث كـاهش چربـي خون گرديده اسـت.
پيشنهاد مصرف لبنيات
بنـابراين بـا توجـه بـه نتـايج پيشنهاد مي شود از تمرينات هوازي با شدت متوسـط و مصرف لبنيات كم چرب به عنوان يك راهكـار جديـد و غيره دارويي براي مقابله با روند توسعه افـزايش چـاقي، هايپر گلايسمي و … ايـن بيمـاران مـورد اسـتفاده قـرار گيرد. در اين ارتباط شرايط زنـدگي، ميـزان انگيـزش و تفـاوت هـاي فـردي بيمـاران بـراي شـركت در فعاليـت ورزشي از جمله محدوديت هايي بـود كـه پژوهشـگر در اين مطالعه نتوانسـت آن هـا را بـه طـور كامـل كنتـرل نمايد.